استقلال قهرمان

پایگاه طالاع رسانی باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال

استقلال قهرمان

پایگاه طالاع رسانی باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال

باید بمیری تا دوباره عزیز بشوی

خبری از آن پرویز برومند که جلوی همه می ایستاد و هر کسی نمی توانست سمتش برود نیست . بازی زمانه نمایش بدش را به پرویز نشان داد و زندگی او به سکانس تلخش رسیده است . سکانسی که فقط اسمی از یک ستاره باقی می ماند . به بهانه مرگ حجازی با او تماس گرفتم و از پشت گوشی کینه فراموش شدن از نفس هایش شنیده می شد . اگر شرایطش بهتر بود حتما حرفهایی هم به من می زد اما فقط به این اکتفا کرد " تو این همه سال کجا بودی . چطوری فکر کردی من زنده هستم " در تنهای خودش روزگار سپری می کند و هربارهم تاکید می کرد که زنده است . اما جمله نهایی اش این بود که پایان تلخ را می خواهم . بهانه من برای صحبت با برومند اتفاق بازی استقلال- سایپا و ماجرایش با حجازی اما آنقدر حرف داشت که آن اتفاق در لابه لای حرف ها گم شد . گفت و گو یکی از ستاره های این فوتبال که روزگارش به تلخی گرایده است را با تماشا می خوانید :


http://img.tebyan.net/big/1382/07/15810525310928932823911725519021156315046.jpg


پرویز برومند الان کجاست ؟

پرویز برومند زنده است ؟! آره زنده است . آره من زنده ههستم هنوز نمردم . خدا بیامرزه ناصر حجازی را .

الان چه کار می کنی ؟ کجا هستی؟

من الان بیکار با همسرم دارم زندگی می کنم ؛زندگی سخت را دارم می گذرانم .

آن همه شهرت و اتفاقات نباید به زندگی سخت تبدیل می شد ؟

بله ... من حرفم دارم .من الان بیکارم . کاری ندارم . می خوابم ... تمرینی می کنم تا بشه شب که شب هم تلویزون نگاه می کنم . زندگیم همین جوری خلاصه میشه .

اینجوری زندگی کردن هم خیلی سخت است .

خرج زندگی ؟

اه اه .... ولش کنید ولی بهت می گم که خیلی سخت دارم زندگی می کنم .

از پول های دوران بازیگریتان پسندازی مانده ؟

من دوست ندارم این چیزها به رسانه ها کشیده شود .من در زندگی ام همه چیزم را دادم رفت و الان فقط بچه هایم را دارم . تیم راه آهن را هم بعد از رفتن از استقلال از لیگ یک آوردم بالا .. فقط همان سال را بازی کردم . بعدش هم اکبر میثاقیان پیشنهاد مربیگری داد که قبول نکردم .

چرا قبول نکردی ؟

من هنوز هم داعیه بازی کردن دارم . بدنم را نگه داشتم . دارم تمریناتم را انجام می دهم .هنوز ادعا دارم می توان بازی کنم . می توان حداقل الان بشوم گلر سوم استقلال ... بعد آن موقع ثابت کردن خودم ؛دیگر به خودم بر می گردم . مثلا الان دارم از تو سوال می کنم . یه مربی بیاد ... یه مربی که من برایش زحمت کشیدم .یعنی پرویز برومند آنقدر بدبخت شده که گلر سوم یک تیم هم نمی تواند بشود ؟!

اصلا فرض کنید یه گلر سومی وسط زمین فوتبال افتاد مرد ... فرض کنند آن گلر پرویز برومند است . سخته ؟نه سخت نیست . من الان به هیچ چیزی برای دروازه بانی نیازندارم . فقط احتیاج دارم بدنم آماده بشود . من چهل روز فرصت می خواهم تا بدنم رو آماده کنم چون اضافه وزن هم ندارم . در لیگ برتر فوتبال یه مربی جود ندارد که بیاد به پرویز برومند اعتماد کند . بیاید همه حرفهای که از اول فوتبالم وجود داشت تا الان را بگذاره کنار و و بگوید پرویز برومند من امروز شما را شناختم . نه پرویز برومند قبلی ... نه پرویز برومند جام جهانی رفته ... نه پرویز برومند استقلال بازی کرده ... شما را به عنوان پرویز برومندی که همین الان شناختم قبول کند . اگر خوب بودی که بمان ولی اگر خوب نبودی فکر می کنم مردی !می دانم جامعه عوض شده ... می دانم اخلاقیات و خلق و خوها عوض شده . در فوتبالی که به گند کشیده شده ؛یه مرد وجود ندارد ؟!آن مربی که می شنید پشت ده تا میکرفن می گوید در این فوتبال مرد وجود ندارد ؟! مربی من خودتان مرد نیستید بعد دنبال مرد در فوتبال می گردید ؟! کدامتان سراغ من را گرفتید؛ببینید پرویز برومند مرده ؛زنده ست ... اصلا چطوری زندگی می کند . یک مثال برایت می زنم از یکی از دوستانم که در دوران استقلال همیشه با من بود . روزی شد که من کتفم آسیب دید ؛به امیر قلعه نویی گفتم من دستم 6 ماه دیگر خوب می شوم بر می گردم ؛معرفت نکردند این کار را بکنند و رفتند تپالوویچ را آوردند . من دلم شکست و اشتباه بزرگ زندگی ام را کردم. قلعه نویی به من گفت بمان ما برنامه داریم برای تو  اما من لج کردم . آن موقع جوان بودم .؛ کله ام باد داشت و از استقلال رفتم . همان موقع 140 میلیون تومان از استقلال می خواستم . با این حال گفتم رضایت نامه او را بدهید من بروم . همین شخصی که گفتم می دانست من 140 میلیون طلب دارم و بخشیدم در ایام عید من از او دو میلیون خواستم . آنقدر من را این و آن ور دواند . آنقدر من را بازی داد . بخواند خودش متوجه می شود .با خودم گفتم بس کنید ... یه زمانی من 200 میلیون از این باشگاه می خواستم و نگرفتم و رفتم . این برام خیلی درد داشت . همین آقا اگرمن فردا اولین بالای جنازه ام است نه به خاطر برومند ... خودتان می دانید برای چه می آید.

چرا آن موقع از 200 میلیون گذشتی که الان پشیمان باشی ؟

می دانی چرا ؟ً! من زندگی ام را دادم و فقط می کردم در می آورم و به این پول ها نیاز ندارم . اگر می دانستم جامعه این شکلی می شود . اگر می دانستم  دوست و رفیق هایم می روند قائم می شوند .اگر می دانستم که همه باورشان شده که پرویز برومند نابود شده ؛ هیچ وقت از یک تومانش هم نمی گذشتم .

الان رابطه با باشگاه استقلال داری ؟

هیچ رابطه ای ندارم . فقط قبل از عیدی آن اتفاق افتاد و دیگر سراغشان نرفتم .

الان هیچ کس از استقلال  با شما ارتباط ندارد ؟

قربون خدا برم . خدا بیامرزه ناصر حجازی را . صد مرتبه بیامرزه آن مرد را . آخرزندگی اش هم ثابت شد به هیچ کدام از این آدم ها نیاز نداشت که بیاید با این مرد بازی کنید پست مشاور عالی به او بدهید . ناصر حجازی احتیاج به این نداشت که او را مشاور عالی اش کنید . او کارش در زمین چمن بود . اگر ناصر حجازی مربی یک تیم بود ؛ این اتفاق برای او نمی افتاد . من می گویم دق کرد ناصر حجازی . ناصر حجازی سلامت ؛ خوش تیپ . هیچ کس نپرسید که این مرد چه مشکلی داشت که به آن رو افتاد .تا می آمد لب باز کند اشک از چشماش می آمد . ببین ما چقدر نامرد هستیم ؛ خودم را می گویم  که ناصر حجازی لب بازمی کرد می خواست گریه کند . آخه این چه فوتبالی است ؟!شما فقط حرف می زنید الان همه فقط حرفش را می زنند و کسی دنبال عمل کردن نیست . همه دنبال شو هستند . دیگه مردانگی وجود ندارد . آن مربی که همیشه  می گوید مردانگی ؛ بس کنید .جوانمردانه و از این حرفها بس کنید . در این فوتبال این چیزها جود ندارد . این فوتبال تا وقتی هستی عزیزی ... فردا نباشی باید بمیری تا دوباره عزیز بشوی .

بشنید پای درد و دل چند نفر مثل من تا فقط معرفت نشان بدهید ن؛ نمی خواهید مردانگی و انسانیت نشان بدهید . الان بیاید که اگر مردم نگوید این بنده خدا گفته بود دنبال مرد می گردم .چرا باید تو مملکت ما یک نفر بمیره تا عزیز بشود . چرا وقتی هست عزیز نیست ؟

چرا ناصر حجازی باید در خانه اش بنشیند . چرا ناصر حجازی در خانه اش آنقدر فکر و خیال کند تا دغ کند .

چرا در مراسم ختم و تشیع ناصر حجازی نیامدی ؟

من آمدم اما نمی خواستم بعضی ها را ببینم .

چرا نمی خواستی ببینی ؟

چون ... نمی خواهم بنویسی . بگذریم .

چرا ظاهر نشدی ؟

تو میگی چرا ظاهر نشدی ؟دوبار شبانه رفتم سر قبرش . رفتم عقده های دلم را خالی کردم . هیچ کس نبود .  نمی خواستم کسی باشد. صحبت کردم ... حرف زدم با حجازی . دلم خالی شد

رابطه شما با حجازی چطور بود ؟

رابطه من با ناصر حجازی در اذعان اینطوری بود که خیلی ها فکر می کردند ما با هم خوب نبودیم . ولی ایمان دارم که ناصر حجازی ته قلبش من را دوست داشت و هم خودم به خودم ایمان دارم که ته دلم ناصر حجازی را می پرستیدم . من به خاطر ناصر حجازی آمدم استقلال ؛ این را به خودش هم گفتم .من را آن زمان هم پرسپولیس می خواست و هم ده تا تیم دیگر . علی آقا صدبار برای من پیغام فرستاد . حتی دفترش هم رفتم اما من فقط و فقط و فقط به خاطر ناصر حجازی به استقلال آمدم . نه منزوی می شناختم و نه فتح الله زاده و نه جویباری برای من حجازی مهم بود . شش سال برای استقلال بازی کردم برای شش میلیون تومان . کی باورش می شد ؟! من شش سال برای استقلال مفت بازی کردم . آن 200 میلیون برای بعد از سال 80 است . چون سرم گرم بود با تیم ملی و اصلا فکر پول نبودم . داشتم با فوتبال لذت می کردم . عشقم فقط ناصر حجازی بود و عشقم فقط استقلال بود به فکر پول نبودم و فکر این روزها را نمی کردم .

همان طور که گفتی در اذعان اینطور برداشت شده است که رابطه و حجازی خوب نبود و آن هم بر می گردد به بازی معروف سایپا . می خواهی الان این جریان را روشن کنی ؟

این داستان را صد بار روشن کردم . دیگر دوست ندارم درموردش حرف بزنم . چون الان ناصر حجازی فوت کرده و همه چیزتمام شد.

بعد از آن اتفاق شما با حجازی صحبت کردید ؟

صدبار ... من عاشق ناصر حجازی هستم . حجازی خودش می داند که هر ورزشکاری آبروی خودش را بیشتر از خیلی های دیگر دوست دارد . حجازی آمدم صریح اهجه ای بود و اگر چیزی بود در مورد من می گفت . من آبروی خودم را بیشتر از حجازی دوست داشتم . فکر و افکاری که بوجود آمد آن موقع ؛ اشتباه بود .

اما یکی از همبازیانتان در همان تیم نه در تشیع حجازی شرکت کرد ونه در ختم آمد ؟

من به کار های کسی کار ندارم اما زمانی که ناصر خان در بیمارستان بود متاسفانه من ایران نبودم . من در وظیفه ام غقصور کردم و نرفتم عیادتش . اشتباه بزرگی کردم . هرشب اشکم می آید که چرا نبودم بروم عیادتش . من اصلا فکرش را نمی کردم که حجازی از بین ما برود . آن همه ابهت و با آن هم شخصیت روی تخت بیمارستان است . حقیقتش می ترسیدم به مرگ ناصر خان فکر کنم . سر نماز دعا می کردم تا هرچه زودتر خوب شود .

یک صحبتی از آن بازی در آمد که شما به ناصر حجازی گفتید .او تو را اخراج کرد و یادتان هست گفتی ناصر خان ببیند فردا مربی استقلال هست ؛بعد من را اخراج کند ؟

نه اینطور نبود . محمد خرمگاه می گوید ناصر خان می گوید برومند نیاید سر تمرین تا به او اعلام کنم . من مرد هستم و حرفم را می زنم . من آنجا این حرف را زدم ؛ولی هیچ چیزی پشت حرفم نبود و می خواستم جواب حجازی را یک جوری بدهم اما باور نمی کردم حرفم واقعیت پیدا کند . من گفتم که بیند فردا مربی استقلال است اما خدا من و حجازی شاهد است که من هیچ قصدی و هدفی نداشتم ولی این حرف را زدم . در کار پیش می آید و الان که ناصرخان فوت کرده است نباید به خاطر این حرف من را جلو ایشان قرار بدهند ؛چون من عاشق ناصر حجازی بودم . مدیر باشگاه استقلال نبود و یک بازیکن عادی بودم . من آن روز مچ پام خراب بود و قرار نبود بازی کنم . با لباس شخصی آمده بودم سر بازی . ناصر خان آمد در رختکن و گفت چرا ساک نیاوردی . من گفتم پام خرابه نمی توانم بازی کنم . دکتر نوروزی را صدا کرد و شاهد هم هست . ناصر خان گفت این در هر صورتی باید بازی کند . پایش را تیپ کن چون امروز باید بازی کند . من اصلا قرار نبود بازی کنم . ناصر خان خودش اصرار کرد ؛ شاهد بعدی من حمید بابایی که آن موقع دروازه بان استقلال بود که کفش و دستکش او را گرفتم . پیراهن یحیوی را هم گرفتم و رفتم بازی کردم . من اگر قرار بازی کنم ؛ساک خودم را می بردم نه از این و آن لباس و کفش بگیرم . دیگر نمی خواهم در موردش حرف بزنم تا آخر عمرم هم دیگر جواب کسی را نمی دهم که در مورد این اتفاق با من حرف بزند . این حرفهایم خیلی کجاها گفتم اما ننوشتند و برای آخرین بار گفتم .

ناصر حجازی در دوران مربیگری اش در باشگاه استقلال به حقش رسید.آن احترامی که باشگاه استقلال باید به حجازی می گذاشت را گذاشتند  ؟

نه ... نه باشگاه استقلال احترام ناصر حجازی را در حد اسم و نامش نگه نداشت .ناصر حجازی می بایستی مثل فرگوسن در استقلال باید می شد . احترام ؛ مشاور که در حد حجازی نبود . برخی ها در کنار ناصر حجازی فقط لذت شهرت و افتخار را می بردند . نه اینکه بیایند بگویند مشاور اول باشگاه استقلال ؛مردم این پست های فرمایشی را می فهمند. آنهای که در فوتبال هستند این پست ها را باورشان نمی شود و می دانند که این پست ها سر کاری است .

شما یک دوست داشتید در دوران مربیگری تان مثل احمد مومن زاده یا مهدی هاشمی نسب اینها الان با شما ارتباط دارند ؟

نه ... هیچ کدام از اینها با من تماس ندارند . دوست ندارم راجب آنها صحبت کنم . چون من یک سری دوست داشتم اما تو از ماضی گذشته حرف زدی یعنی نیست پس هسچ وقت نبوده و آن زمان هم دوستی نبود . من پرویز برومندی بودم که یک زمانی بازی می کردم اما الان پرویز برومندی هستم که در خانه ام نشسته ام و کسی سراغی از من نمی گیرد . همه این اتفاقاتی هم که بر سر آمده مقصرش خودم بودم . نه از دوستی انتظار دارم و نه کسی ... بزرگ ترین دوست های من دردی از من دعوا نمی کنند . الان بهترین دوست من همسرم هست که کنارم است یا مادر ,خواهر وبرادرم هستند که کنارم هستند .

آخرین بازی که استادیوم آزادی رفتی کی بود ؟

سال 85 ... پنج ساله فوتبال را از تنویزیون دیدم

چرا نمی روی استادیوم ؟

ما فرهنگ جامعه مان عوض شده است . من فرهنگم برای یک برهه از زمان است و در همان فرهنگ ماندم . فرهنگ آن دوره الان با این دوره از زمان هیچ ربطی ندارد و در تضاد هستند . من فرهنگ آن مردمان را ؛فرهنگ آن تماشاگرمان را دوست دارم . دوست دارم همه دوستانم آن شکلی با من باشند که آن زمان بودند ... ولی نیستند . ببین ,پس تقصیر آنها نیست . تقصیر من است . من هم باید فرهنگم عوض می شد که نشده ؛پس می ماند توقع و انتظارم که بیهوده است .

 کار کدام گلر های جدیدی که هستند .را می پسندی ؟

به نظرم گلر جدیدی نداریم . شما می خواهید بهترین گلرهای ایران را نام ببرید. الان بهترین گلر ایران رحمتی است که از دوران من است .

حرف آخر ؟

من پرویز برومند هستم ... نمرده ام . همه کسانی که یه روزی پرویز برومند را می شناختید ... همه کسانی که یه روزی برایتان زحمت کشیدم و برای شما فوتبال یازی کردم ... من زنده ام . همه مدیر ها , همه مربی ها , من زنده هستم . همه هم دوره ای ها ؛همه رفقام که تو اردو با هم بودیم ... من زنده هستم . کسای یه روزی برای من هورا کشیدید و یه روزی فحشم دادید ... من زنده هستم . همه کسانی که اشتباه نمی کنید .... من زنده هستم . همه مردها ؛همه نامردها ... من زنده هستم . همه کسانی که یه روزی خودم را به خاطرتان خراب کردم ... پرویز برومند زنده است. همه روزنامه ورزشی ها که یه روزی روی جلدتون بودم   ... من زنده هستم

نظرات 1 + ارسال نظر
mosiu 1390/03/12 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.mosiu.blogsky.com

سلام دوست عزیز وبلاگ بسیار خوبی دارید اگه وقت داشتید به ما هم سری بزنید
www.mosiu.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد